جزییات خبر
همچنین فرامرز خیبری یکی از دوستان نزدیک خاوری است که به انصاف نیوز میگوید او قربانی تصمیمات سیاسی و اقتصادی دیگران شده است.
اما دلیل کنکاش دوباره در این ماجرا به اظهارات اخیر سخنگوی قوه قضاییه بازمیگردد که گفته بود «دولت کانادا همکاری لازم را در خصوص استرداد خاوری نمیکند و او حسب موازین قانونی، تحت تعقیب قضایی است».
بعد از ده سال علاوه بر محکوم شدن این شخص در غیابش، صحبتهای وکیل امیرخسرو آریا (غلامعلی ریاحی)، صحبتهای وزیر اقتصاد وقت (شمس الدین حسینی) در مجلس و شکایت نکردن کارکنان این بانک با وجود اصرار مقامات قضایی سوال و شبهات بسیاری را پدید آورده است.
از نظرات مخاطبان گزارشهای مربوط به این موضوع در خبرگزاریها اینطور به نظر میآیند که بخشی از مردم نیز در این مورد پرسشها و ابهامهایی را دارند.
سال ۹۰ «اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی» بزرگترین رقم تخلفی بود که مردم تا آن زمان شنیده بودند. یکی از متهمان اصلی این پرونده که بهطور غیابی در دادگاههای رسمی و طی جلسات متعدد محاکمه شد محمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی بود.
محمودرضا خاوری به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، ۱۰ سال حبس بابت دریافت رشوه، پرداخت مبلغ معادل رشوهی دریافتی و انفصال دائم از خدمت دولتی محکوم شد.
بنا بر برخی ادعاها، خاوری به «کمک عوامل داخلی» در زمان مناسب با عنوان ماموریت و بهصورت قانونی از کشور خارج شد؛ همانجا استعفای خود را امضا کرد؛ از داخل ایران پذیرفته شد و دیگر هیچوقت به ایران بازنگشت.
اتهام محمودرضا خاوری دقیقا چه عنوانی میتواند داشته باشد؟ رشوه؟ فساد مالی؟ اختلاس؟ آیا اشخاصی در بدنهی دولت در این ماجرا حضور داشتهاند؟ چه کسانی؟ با چه اهدافی؟ نام چه شخص یا اشخاصی در این پرونده وجود داشته؟ چه کسانی از دولت یا قوهی قضائیه در این ماجرا سهیم شدند؟
چرا و چطور خاوری با وجود محرز شدن نقش بانک ملی در این اختلاس مالی به راحتی از کشور خارج شد؟ دقیقا چه مجموعه اتفاقاتی رخ داد که تعبیر به اختلاس شد؟ در دادگاهها چه گذشت؟ و بسیاری سوالهای دیگر که برخی از آنها با مطالعهی گزارشهای مختلف این سالها پاسخ داده میشوند و بعضی دیگر ظاهرا قرار است تا ابد به شکل سوالی در ذهن مردم باقی بمانند.
روایت دوست نزدیک خاوری از ماجرا: رشد خاوری مثل این بود که یکمرتبه از درجهی سروانی به تیمساری برسد
«فرامرز خیبری بهعنوان دوست نزدیک خاوری در گفتوگو با انصاف نیوز شرح مختصری از ویژگیهای اخلاقی و مشخصات او داده است. با استناد به شناخت خود و نقل قولهایی از او، بر این باور است که احتمال نقش داشتن خاوری در این ماجرا بسیار اندک است!
آقای خیبری صحبتهایش را با مقدمهای از سابقهی دوستیشان، شرح حال خاوری و سابقهی رشد او در نظام بانکی کشور شروع کرد:
«من دههی شصت در بانک صنعت و معدن همکار آقای خاوری بودم تا بعدتر دوست شدیم. بنا به هر دلیلی ایشان از بانک صنعت و معدن بیرون آمدند و به بانک سپه رفتند. من اطلاعی از ایشان نداشتم تا زمانیکه من را در دفترشان به صرف نهار دعوت کردند.
گفتم اینجا چه میکنید؟ گفت عضو هیئت مدیرهی بانک سپه هستم. برای من خیلی عجیب بود که چطور ممکن است یکمرتبه چنین پیشرفتی کرده باشد؟! با هم رفتوآمد داشتیم تا اینکه یک مقطعی هم ایشان مدیرعامل بانک سپه شد. انسان خیلی باسوادی هم بود. هرکدام از ما به غیر از خدا نقاط ضعفی دارد.
به هر صورت بعدتر هم با هم رفت و آمد داشتیم. یک روز یکشنبه که نمیدانم آن را یکشنبهی سرخ نامگذاری کنیم یا یکشنبهی سیاه احمدی نژاد تک به تک مدیران عامل را در هر بخشی برکنار کرد. میدانستم ایشان به کانادا رفتهاند. چند وقت بعد آقای خاوری به من گفت توسط آقای مصباحی مقدم از من دعوت شده که مدیر عامل بانک ملی بشوم.
من به او گفتم این کار را نکن؛ در بخش خصوصی هستید دیگر؛ کافی است! میگفت برای پذیرش این مسئولیت خیلی تحت فشار است. بعد هم پرسیدم آیا به آنها گفتهای که تابعیت آمریکایی داری؟ خاوری تاکید کرد که بله و مشکلی با این مورد نداشتهاند. تا اینکه داستان مه آفرید پیش آمد.
معمولا دیدارهای منظمی با یکدیگر داشتیم. یک هفته قبل از مهاجرتش، او را در شرکت سرمایهگذاری بانک ملی دیدم؛ خاوری خیلی تکیده شد بود. از تغییر ظاهرش تعجب کردم؛ معلوم بود تحت فشار است؛ از شرایط خیلی گلایه داشت. از او پرسیدم که چه شده؟
از یک دیدار طولانی در روز گذشته در دفتر ریاست جمهوری میگفت که باتوجه به آگاهی سطح بالای ایشان از مسائل حقوقی و بانکداری کمک زیادی در آن جلسه کرده بود اما توضیح درستی نداد که چه ربطی به دلیل ناراحتی و نگرانی او دارد. هفت، هشت روز بعد من در روزنامهها اخبار مربوط به این اختلاس را دیدم و بعد هم گفتند ایشان از کشور خارج شد.
متاسفانه خدا نکند در جامعهی ما برای شخصی یک اتفاقی بیافتد بدون هیچ محاکمهی درست و عادلانهای هرکس برداشتی میکند. همین دوستان اطراف ما همه میگفتند بله، فلانی دزد است و سرمایهی کشور را خارج کرده است. اما من نمیتوانم اینگونه راجع به اشخاص حکم صادر کنم.
من در یک ملاقات حضوری با معاون اعتباری بانک ملی واقعیت داستان را جویا شدم. خلاصهی شرح ماوقعی که ایشان برای من تعریف کرد از این قرار بود که آقای احمدینژاد قصد داشت دور بعدی انتخابات مجلس را مدیریت کند و کسانی سر کار بیایند که همفکر ایشان باشند. آقای مشایی از آقای امیرخسرو آریا میخواهد که کمک مالی کند؛ ایشان هم قبول میکند.
چند وقت بعد آقای مشایی نامهای به آقای محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، مینویسد و سطح اعتباری ایشان را بدون هیچ پشتوانه یا وثیقهی واقعیای چند برابر میکند. آقای بهمنی این نامه را به قائم مقام خود ارجاع میدهد.
اين افراد انسانهای سالم و فوق العاده پاكی هستند. اينها نامه را به آقای خاوری ارجاع میدهند. نامهای كه آقای خاوری به معاونت اعتباری خود میفرستد با عنوان «جهت بررسی» اين نامه را مینويسد. نكته دقيقا همين جاست.
همين معاون اعتباری كه ما با ايشان صحبت داشتيم بررسی و اعلام میكند كه سقف اعتباری ايشان پر شده است و بايد وثيقهای معادل اين سقف جديد بگذارند. نامه همين طوری برمیگردد و به دست آقای مشایی میرسد.
آقای مشایی به آقای احمدینژاد اطلاع میدهد. آقای احمدی نژاد در پاسخ میگوید که این مصوبهی هیئت دولت است. من این نامه را شخصا دیدم؛ نامهای که خطاب به آقای بهمنی نوشته میشود با این محتوا که بگویید این مصوبهی هیئت دولت است و سقف اعتبارات ایشان را بدون وثیقه افزایش دهید.
این اتفاق میافتد و سقف اعتبارات ایشان بدون هیچ پشتوانهای افزایش مییابد. عجیب است که برخلاف عادت مرسوم نامههای اداری این نامه فقط تاریخ داشت و شماره نداشت. وقتی مصوبهی دولت است درست عین وثیقه عمل میکند.
آقای خیبری شما هنوز با آقای خاوری در ارتباط هستید؟
خیر، بعد از مهاجرت ایشان دیگر هیچ اطلاعی از ایشان نداشتم حتی با واسطه هم از ایشان اطلاعی پیدا نکردم. تنها چیزی که از ایشان برای من باقی ماند بدهیای بود که روی یک خط تلفن داشت. از پیگیریهای حقوقی راجع به ایشان نیز اطلاعی ندارم.
رضا آدم معتقدی بود و اتفاقا اصلا انسان پیچیده ای نبود. فقط یک مقدار جاهطلب بود و شاید از همین ناحیه هم ضربه خورد. این هم به من گفت که در کمیسیون اقتصادی مجلس تمام سوابقم و سکونت خانوادهام در کانادا را شرح دادم و ضبط شده است.
فکر میکنید ما بهعنوان یک رسانه چطور میتوانیم به حرفهای شما استناد کنیم یا حتی باور کنیم؟
مدرکی وجود ندارد و برای ارائه به شما در دست من نیست؛ ولی برای باور شما من با کسی دشمنی ندارم که بتواند دلیلی برای اینکه علیه شخص خاصی حرف بزنم باشد.»
چه اتفاقی افتاد؟
شاید گفتوگوی بالا را بتوان با مرور آنچه در آن دوران گذشته و انعکاس یافته تکمیل کرد: از سوالاتی که میتوان با جستو جو به آن پاسخ داد شرح ماوقع این ماجراست. فردی با تبانی و نفوذ به شعبهی بانک صادرات، اقدام به صدورLC (اعتبار اسنادی ریالی) جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومان میکرده و بدون آنکه وجه LCهای مذکور را به بانک بپردازد، آنها را دریافت و به بانکهای دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پائینتر از قیمت رسمی LC میفروخته است.
آن حجم از نقدینگی به کجا رفت و چه شد؟ سهیلی پور، رئیس سازمان حسابرسی، در گفتوگویی با خبرگزاری فارس در تاریخ ۱۹ شهریور ۹۰ میگوید: مرتکب این اختلاس بعد از تاسیس بانک آریا از طریق آورده نقدی ۱۰ درصدی خود و منابع مالی مردمی و دیگران، اقدام به خریداری شرکتهایی مانند فولاد خوزستان، تراورس و اکسین میکند.
جرقهی برملا شدن این اختلاس کجا بود؟
به گفتهی سهیلیپور، رئیس سازمان حسابرسی، با بررسی شماره سریال قراردادها و همچنین بررسی و تحلیل حجم اعتبارات و تناسب میزان کارمزدها، کارکنان و مسئولان بانک صادرات متوجه این موضوع میشوند. عمدهی این قضیه هم در سال مالی ۸۹ و جاری رخ داده است.
پس از برملا شدن چه شد؟
پاسخ این سوال تا حدودی در گزارشها مشخص شده است. آقای خاوری قرار بود برای شرکت در یک مجمع بینالمللی همراه آقای سیف و عزیزی به انگلیس سفر کند اما به «توصیهی دوستان» باتوجه به آن پیشآمدها از این سفر منصرف میشود اما احضار او به اهواز جهت تحقیق و بازجویی به این تصمیم قوت میبخشد.
قاضی این پرونده در یکی از جلسات دادگاه با اشاره به اظهارات رئیس دفتر خاوری میگوید: آقای صفایی نیکو، مدیر حراست، از طریق دکتر زارعی، رئیس سازمان حراست کل کشور، موضوع را پیگیری و نهایتا معاون وزارت اطلاعات بلامانع بودن خروج آقای خاوری را اعلام کرده است. بدین ترتیب در ۲۹ شهریور با درخواست ماموریت خاوری موافقت شده و در ۲ مهر ۹۰ خاوری به موجب بلیط تهیه شده توسط بانک پیالسی کشور را ترک میکند. خاوری استعفانامه ی خود را خارج از کشور امضا میکند و حسینی، وزیر اقتصاد وقت، نیز آن را تایید میکند. [رجانیوز، خرداد ۹۱]
تاریخ مهم دیگر در مورد خاوری زمان خارج شدن او از لیست اینترپل بود که در سال ۹۵ اتفاق افتاد.
حکم محکومیت خاوری در ۱۸ مهر ۹۶ صادر شد و صبح ۲۲ دی ۹۶ شایعهی قتل خاوری مجددا منتشر شد.
مصاحبهای در حکم دفاعیه
مصاحبهای که خاوری چند روز قبل از خروجش با ایسنا داشته در حکم دفاعیهی او میتواند باشد. او در این مصاحبه بر این امر تاکید داشت که این شرایط از سوی برخی همکارانشان بر او تحمیل شده و بانک ملی ناخواسته در این ماجرا دخیل شده است.
او در این مصاحبه میگوید آنچه بانک ملی و شعبهی آن انجام داده روال معمول قانونی بوده است؛ تنها اشتباه مدیریت امور مناطق آزاد بانک اینجا بوده که باید مجوز هیئت مدیره را در مورد تنزیلها دریافت میکرد و به تبع این اشتباه هیئت مدیره و مدیرعامل بانک ملی اصلا از این تنزیلها اطلاع نداشتهاند.
در ادامه وقتی خبرنگار از او میپرسد که آیا اگر مطلع بودید ممانعت میکردید یا خیر؟! صادقانه پاسخ میدهد که خیر، نمیتوان از نرخ تنزیل ۲۰ درصد گذشت.
خاوری بانک صادرات را در این ماجرا مقصر میدانست و در پاسخ به این حرف سیدمحمد جهرمی مبنی بر اینکه اعتبارات اسنادی صادر
شده جعلی بودهاند و بانکهای تنزيلكننده بهخصوص بانک ملی بايد مراقب میبودند كه اشتباه نکنند، اینگونه استدلال کرد که امکان این وجود ندارد که ۷ بانک جعلی بودن را تشخیص نداده باشند.
مصاحبهی مدیرعامل بانک صادرات در ۲۹ شهریور ۹۰
در همان روزهایی که مصاحبهی خاوری انجام شده (و منتشر نشده) و ۳۰۰۰ میلیارد اختلاس در صدر اخبار است، محمد جهرمی در ۲۹ شهریور مصاحبهای با روزنامهی شرق داشته و منتشر شده است.
او بانکهای دیگر را شریک این اختلاس میداند که با استفاده از جعل اسناد بانک صادرات صورت گرفته است. دربارهی تفاوتنظر خاوری و جهرمی در این دو مصاحبه مخاطب در مقام قیاس نمیتواند تشخیص دهد که حق با چه کسی است.
آخرین گزارشی که از دادگاههای مربوط به این ماجرا در دسترس بود و بررسی شد جلسهی سیزدهم آن بود. مهمترین نقل قول این جلسات جایی است که امیرخسرو آریا در یکی از جلسات با زبان تهدید خطاب به مسئولانی که نامی از آنها نمیبرد، میگوید که یا خود را معرفی کنند و تقصیر خود در این اتفاق را شرح دهند یا او در جلسهی بعدی همهی واقعیت را خواهد گفت و از اشخاص نام خواهد برد. اما جلسهی بعدی در کار نبود؛ حکم اعدام آریا اجرا شد و احتمالا رازهایی هم بدون تحقیق و بررسی ناگفته ماند.
استعفانامهی محمد جهرمی و چند پرسش
جهرمی استعفا کرد اما چند نکته در متن این استعفا برای رسانهها قابل توجه بوده و جای تاکید و سوال دارد.
او در نامهی استعفا يک قاعدهی بانکی و استاندارد را نيز تصريح كرد كه صادركننده LC مسئول است. در این باره پرسشهایی از سوی برخی کارشناسان مطرح میشود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
آيا اگر اعتبارات اسنادی از سوی بانک صادرات (كه به قول خود آقای جهرمی مبتنی بر تبانی رييس يک شعبه بانک صادرات و يک كارخانه بود) گشايش نمیشد، تنزيلی صورت میپذيرفت؟!
آنگاه آيا پای هيچ بانک تجاری ديگر به وسط میآمد؟ آيا باز میتوانست بانک مركزی را به ارتباطات با عوامل اين فساد نسبت دهد؟
آيا اينكه خانواده خاوری مقيم كانادا هستند جرم است؟!/انصاف نیوز-آسیه توحیدنژاد