جزییات پژوهش
رویکردهای جرم شناختی جرایم یقه سفیدها
بخشی از مقدمه:
جرایم یقه سفیدی نخستین بار توسط ادوین ساترلند 1950 - 1803 (Edwin Sutherland) در سال ۱۹۳۹ در یک سخنرانی در انجمن جامعه شناسی آمریکاه مطرح گردید. سپس وی مقاله ای تحت عنوان جرایم یقه سفید (White collar crimes)در مجله جامعه شناسی آمریکا ( The American Sociological Review) به چاپ رساند (2009 ,(Odum 2009 Kari علاوه بر این یکی از مشخصه های دهه ۱۹۳۰ تبیین های روانشناسانه از جرم بود؛ آنها چنین تبیینهایی در مورد فجایع نازی ها و جنایت های قبل از جنگ جهانی دوم به کار می بردند. ساترلند بر خلاف تبیینهای روانکاوانه ، تاکید می کرد برخی از خلافکاریهای شرکتهای آمریکایی منشأ روانی ندارد بلکه منشا طبقاتی دارد. به علاوه، جرم شناسی سنتی آن زمان تحت تسلط و نفوذ نگرانی ناشی از جرایم خیابانی مانند: سرقت، سوء قصد، ضرب و شتم ضرر و زبان جزایی .... قرار داشت؛ اما پس از اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ به دلیل نگرانی بسیار زیاد دانشگاهیان سیاست مداران و مردم از آثار اجتماعی زیان بار این دسته فعالیتها گرایشی دوباره برای توجه به این نوع از جرایم ایجاد شد (محسنی ۱۳۹۰)
در ادبیات جرم شناسی این واژه با طیف وسیعی از سایر مفاهیم ارتباط نزدیکی دارد از جمله جرایم قدرتمندان Crimes of the powerful - انحراف سازمانی، جرم شغلی(Business crime)، جرم نخبه گان(Elite crime) ،جرم کسب و کار (Occupational crime) و نمونه هایی از سوء استفاده از اعتماد شغلی (Abuse of occupational trust crimes) اصطلاحات مطرح شده برای معرفی این گونه جرایم هستند .
منظور ساترلند از جرایم یقه سفیدها جرایمی هستند که به وسیله افرادی انجام می گردد که در بخشهای مرفه تر جامعه بوده و در سطح جامعه صاحب احترام و منزلت اند. افرادی که به جای زندگی در حاشیه جامعه با سازگاری کامل با محیط خود عمل می کنند. از مقام و عنوانی برخوردارند. معمولاً از آموزشهای لازم بی بهره نیستند. سطح زندگی نسبتاً مرفهی دارند و بر همین اساس توان آن را دارند که به شیوه های گوناگون و به ویژه با استفاده از قدرت مادی بر اعمال بزه کارانه خود سرپوش بگذارند....
کلید واژه ها: جرم بقه سفیدی، جرم سازمان یافته، جرم سازمانی، جرم شخصی