جزییات خبر
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سامانه ای به نام «رصد برخط بیکاری» معرفی کرده که هدفش سازماندهی دادههای بازار کار و بررسی دقیق علل اخراج کارکنان در واحدهای اقتصادی است. با این حال، اعلام این خبر بدون آگاهیبخشی به اتحادیههای کارگری و گروههای صنفی، سؤالاتی درباره ماهیت، کاربرد و دسترسی همگانی به آن پدید آورده: آیا این سیستم واقعاً به حل مسئله بیکاری یاری میرساند یا تنها صفحهای برای نمایش آمار و گرافهای جدید است؟
یکی از موانع کلیدی در سیستمهای اطلاعرسانی اشتغال ایران، نبود پیوند واقعی با افراد و گروههای ذیصلاح است. برای نظارت لحظهای بر بیکاری، ابتدا باید آگاهی عمومی ایجاد شود و نحوه بهرهبرداری از سیستم برای افراد جویای کار، صاحبان کسبوکار و سازمانهای کارگری آموزش داده شود. اما تاکنون هیچ سند رسمی یا دستورالعمل دسترسی عمومی منتشر نشده و حتی اتحادیههای کارگری میگویند از شروع کار یا اهداف این سامانه بیخبرند. این امر حاکی از آن است که پروژه بیشتر در مرحله اعلام خبری متوقف مانده و به عمل نرسیده است.
در سالهای گذشته، وزارت تعاون سامانه های گوناگونی مانند «سامانه ملی اشتغال»، «پایگاه داده بازار کار»، «سامانه کارورزی»، «سامانه وامهای اشتغال کوچک» و اکنون «رصد برخط بیکاری» راهاندازی کرده است. اما این کثرت نه تنها همافزایی به همراه نداشته، بلکه دادهها را تکهتکه و کاربران را گیج کرده است. هیچ برنامه یکپارچهای برای مشخص کردن وظیفه هر سامانه یا نحوه اتصال اطلاعات آنها وجود ندارد، که منجر به هدررفت منابع و ناتوانی در بررسی دقیق بازار کار شده است. سیاستگذاری کارآمد نیازمند یک مرکز داده متمرکز و روشن است، اما وضعیت کنونی شبیه مجموعهای از نقاط جداگانه است که نتایج ناهماهنگ تولید میکنند.
با استناد به آمار رسمی که ۵۷ درصد مشاغل را غیررسمی و خارج از ثبت بیمهای نشان میدهد، ادعای نظارت آنلاین بر بیکاری از پایه مورد شک است. این مشاغل شامل کارهای روزانه، فصلی، خانگی، خدمات جزئی و واحدهای بدون بیمه هستند که در سیستمهای موجود قابل پیگیری دقیق نیستند. بنابراین، حتی با وارد کردن دادههای روزانه، کلیت تصویر ناقص خواهد ماند. یک سیستم آنلاین حقیقی باید بر پایه اطلاعات کامل، تازه و تأییدشده بنا شود، نه دادههای ناکافی یا حدسی. تا هنگامی که پیوند سیستماتیک میان سازمانهای بیمه، مالیات، مرکز آمار و وزارت کار برقرار نشود، هرگونه ادعای «رصد برخط» بیشتر جنبه ظاهری دارد.
مقصود از یک سیستم نظارتی نباید صرفاً جمعآوری اعداد باشد، بلکه باید اطلاعات را به اقدامات سیاستی تبدیل کند. مثلاً اگر سامانه علل کاهش نیرو را تشخیص میدهد، باید راهکاری برای کمک به واحدهای در معرض خطر داشته باشد؛ مانند اتصال به شبکه بانکی و صندوقهای تضمین برای ارائه سریع حمایت مالی.
در فضای رسانهای ایران، معرفی سامانه های تازه اغلب به عنوان نشانه پیشرفت جلوه میکند، در حالی که بسیاری از آنها فقط نامی روی کاغذ دارند. مقامات با تکرار اینگونه اخبار، وانمود میکنند بازار کار را کاملاً تحت کنترل دارند، اما این اعلامها معمولاً بدون اجرای واقعی هستند. برای کسی که ماههاست بیکار است و چشماندازی برای اشتغال ندارد، خبر راهاندازی «سامانه رصد بیکاری» بدون خدمات ملموس، فقط یک سرخط خبری بیارزش است و در درازمدت اعتماد جامعه را خدشهدار میکند. کارگران و جوانان وقتی سامانه های جدید را بدون تأثیر محسوس میبینند، آنها را صرفاً نمایشی میدانند.
ایران به یک چارچوب یکپارچه اطلاعات بازار کار نیاز دارد که واقعاً فعال باشد، نه گروهی از سیستمهای پراکنده. این چارچوب باید با مشارکت نهادهای بیمه، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، ثبت احوال، اتاق بازرگانی و اتحادیههای کارگری ایجاد شود تا نمای کاملی از وضعیت اشتغال بدهد. همچنین، در فرآیند طراحی هر سامانه، باید نظر مستقیم کارگران و جویندگان کار جلب شود. بدون آگاهیرسانی و آموزش، حتی مجهزترین سیستمها به نتیجه نمیرسند.
در نهایت، آنچه شایسته نظارت است نه تنها ارقام بیکاری، بلکه میزان تأثیر سیاستها بر زندگی واقعی مردم است. بدون این اولویت، سیستمها آنلاین میمانند، اما بازار کار در سکوت بحران خود پیش میرود./تسنیم