تا پیش از اصلاحات ارضی در ایران، آب بهصورت مردمی اداره میشد. خان یا کدخدا در هر منطقه با هزینه خود اقدام به حفر قنات میکرد و با هزینه خود و آبونمانی که از اهالی منطقه میگرفت، هرساله آن را لایروبی و احیا مینمود. در حقیقت مدیریت منابع آب در دست مدیری بود که آب و زمین را توأمان مدیریت میکرد و ثمره آن خودکفایی در تولید غذای اساسی خود بود.
به نوشته واحد مطالعات امنیت غذایی مصاف، به گواه شواهد تاریخی، ایران در طول تاریخ خود تا پیش از دوره پهلوی علیرغم شرایط اقلیمی متفاوت و غالباً خشک، هیچگاه با قحطی فراگیر مواجه نشد و هیچگاه اقدام به واردات غذا نکرد. درحالیکه در طول تاریخ، همواره صادرکننده محصولات غذایی شاخصی چون زعفران، خرما، پسته، سیب، هندوانه و … نیز بوده است.
در آن مقطع زمانی، قوانین مدیریت آب عموماً بهصورت عرفی و محلی تعیین میشدند و خود اهالی هم ناظر بر حُسن اجرای قوانین بودند. حکومتهای پادشاهی مختلفی که در ایران به قدرت رسیدند، غالباً دخالتی در اداره منابع آبی نداشتند (بهجز مقطعی کوتاه در دوره سلجوقیان که خواجه نظامالملک از طرف دربار آییننامهای برای نحوه تقسیم و مصرف آب نوشت). اما این رویه در دوره پهلوی بههم ریخت.
در سال ۱۳۰۷، مجلس شورای ملی ایران در اولین تجربههای قانوننویسی به شیوه مدرن، تمام حقوق عرفی حاکم بر آب را بهصورت مدوّن در مواد ۱۴۷ تا ۱۶۰ «قانون مدنی ایران» تبدیل به قانون نمود. در این قانون اثری از نقش حاکمیت یا دولت در مدیریت منابع آبی دیده نمیشود.
در سال ۱۳۰۹ قانون مشابه دیگری مخصوص قنات تصویب شد که در آن حقوق و قوانین عرفی بهصورت مکتوب و مدوّن درآمد. یک سال بعد نیز در «قانون ثبت اسناد و املاک» صدور سند مالکیت را برای قنات یا چاههای حفرشده، بلامانع دانسته شد. سال ۱۳۲۲ نیز بنگاهی ذیل وزارت کشاورزی وقت تأسیس شد به نام «بنگاه مستقل آبیاری» و مسئولیت اصلاح، توسعه و نظارت بر امور آبیاری در ایران به او سپرده شد.
اما از سال ۴۱ که اصلاحات ارضی در ایران آغاز شد، قدرت و مدیریت از خان و کدخدا گرفته و زمینهای کشاورزی بهصورت خُرد و کوچک بین متقاضیان توزیع شد. یک سال پس از اصلاحات ارضی «وزارت آبوبرق» تأسیس و بنگاه مستقل آبیاری از وزارت کشاورزی به وزارت جدید منتقل شد. همچنین اختیار تام مدیریت منابع آب کشور به وزارت آبوبرق که بعدها در سال ۱۳۵۳ به وزارت نیرو تغییر نام داد، داده شد.
مدیریت دولتی بر منابع آب از این دوره آغاز و همزمان مصادف شد با افت سطح آبخوانها، خشک شدن قناتها، از دست رفتن خودکفایی گندم در بسیاری از سالها، شتاب فزاینده در ساخت سد و انتقال سازهای آب و آغاز شکلگیری نارضایتیهای اجتماعی گسترده ناشی از آن. چرا آغاز روند شکلگیری مدیریت دولتی بر منابع آب، مصادف با افت فاحش شاخصهای اجتماعی و تولیدی در کشور بوده است؟