در سال های ۹۴ و ۹۵ افزایش تعداد شاغلین در زنان نسبت به مردان بیشتر بوده است. در سال های ۸۴ تا ۹۳ خالص ایجاد اشتغال برای زنان منفی بوده است و هرسال نسبت به سال گذشته تعداد شاغلان زن کشور کاهش یافته و به تعداد شاغلان مرد افزوده شده است به گونه ای که خالص افزایش یا کاهش اشتغال مردان و زنان طی یک دوره ده ساله اندک است اما در سال های ۹۴ و ۹۵ نه تنهاخالص اشتغال برای هر دو گروه افزایش یافته است بلکه سهم زنان در این خصوص بیشتر نیز بوده است.
در گزارشی که مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی منتشر کرده است به اصلی ترین دلایل ملموس نبودن اشتغال ایجاد شده در جامعه نیز پرداخته شده است. در این گزارش از اصلی ترین دلایلی که منجر شده تا با وجود تایید آمارهای رسمی و افزایش ۳/۱ میلیون نفر شاغل طی سال های ۹۴ و ۹۵ افکار عمومی به این موضوع با دیده تردید نگاه کند نام برده شده است. از نیمه دهه ۸۰ تا سالهای ابتدایی دهه ۹۰ خالص اشتغالزایی اقتصاد ایران به طور تقریبی صفر بوده و با آنکه در همین دوره جمعیت جوان کشور به بیشترین میزان خود در چند دهه اخیر رسیده است نرخ بیکاری به تناسب آن افزایش نیافته که دلیل آن افزایش جمعیت غیرفعال در کشور است. همین امر منجر شده که نرخ مشارکت در دهه ۸۴ تا ۹۰ همواره رو به کاهش باشد. از سال ۹۱ تا ۹۳ نرخ مشارکت به طور تقریبی ثابت مانده و روند کاهشی آن متوقف شده است و در سالهای ۹۴ و ۹۵ تاکنون پیوسته نرخ مشارکت در حال افزایش بوده و برخلاف روند یک دهه قبل از آن، جمعیت غیرفعال کاهش یافته است.
از سال ۸۴ تا ۸۹ نرخ بیکاری روند افزایشی داشته است و از سال ۹۰ تا ۹۲ نرخ بیکاری روندی کاهشی داشته و تا سال ۹۵ به طور مجدد افزایش نرخ بیکاری مشاهده می شود به گونه ای که در سالهای ۹۴ و ۹۵ با وجود افزایش نزدیک به یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر شاغلان تعداد بیکاران نیز افزایش یافته و جمعیت بیکار از ۲/۵ میلیون نفر در سال ۹۳ به ۳/۲ میلیون نفر در سال ۹۵ رسیده است.
همسونبودن تحولات جمعیتی با افزایش اشتغال
افزایش سهم جمعیت جوان از کل جمعیت یه بیش از ۴۰ درصد طی سال های ۸۴ تا ۹۳ و افزایش بیش از ۶ میلیون نفری جمعیت غیرفعال با سهم بالای جوانان دارای تحصیلات عالی در کنار عملکرد نامطلوب اقتصاد ایران از نظر اشتغالزایی طی همین دوره یکی از عواملی است که بر دشواری ذهنی پذیرش افزایش اشتغال ۳/۱ میلیون نفری طی سال های ۹۴ تا ۹۵ موثر است . به ویژه آنکه با وجود جمعیت قابل توجه غیرفعال و بیکار همچنان شکاف زیادی با وضع مطلوب وجود دارد.
ترکیب جمعیت جوان بیکار وحساسیت جامعه به این قشر
آمار و اطلاعات نشان می دهد که نرخ بیکاری در جوانان شهری تحصیلکرده بسیار بیشتر از سایر اقشار جامعه است. به طور معمول جامعه نسبت به سرنوشت این افراد حساس تر است. همچنین میزان تاثیرگذاری این گروه بر رسانه های جمعی و اذهان عمومی قابل توجه است. بنابراین با وجود تداوم نرخ بیکاری بالا در این گروه، پذیرش افزایش تعداد شاغلین در اذهان عمومی دشوار است. درواقع با وجود ایجاد شغل های جدید، جامعه مشاهده می کند که همچنان جوانان تحصیل کرده زیادی در خانواده ها و ناراضی از شرایط بازار کار حضور دارند.
پایین بودن سطح دستمزد دریافتی شاغلین
ازسوی دیگر پایین بودن سطح دستمزد دریافتی شاغلین از دلایل دیگر ناملموس بودن اشتغالزایی در سطح جامعه می تواند باشد. به گونه ای که می توان به برخی از آنها عنوان شاغلین فقیر را اطلاق کرد.در سال ۹۲، کارگران در ۵۲۲ بنگاه صنعتی کمتر از ۵۰۰ هزار تومان در ماه دستمزد دریافت می کنند. هر چند که نسبت به سال ۹۰ و ۹۱ ، تعداد بنگاه های با دستمزد پایین رو به کاهش و بنگاه های با دستمزد بالا رو به افزایش است با این حال وضعیت نشان می دهد که بخشی از کارگران شاغل در کارگاه های صنعتی زیر خط فقر و با دستمزد پایین مشغول به کار هستند و از لحاظ میزان درآمد، تفاوت قابل توجهی با بیکاران ندارند.
بالا بودن سهم اشتغال غیررسمی
وجود مشاغل غیررسمی در کشور، یکی دیگر از عواملی است که بر جهتدهی اذهان عمومی موثر بوده و ناخودآگاه پذیرش بهبود شرایط را مشکل میکند. بخش مهمی از جامعه اشتغال رسمی را به معنای در حمایت قانون کار و نهادهای بیمهای و اجتماعی قرار گرفتن در نظر میگیرد. این درحالی است که طرح آمارگیری نیروی کار هر دو گروه شاغلان رسمی و غیررسمی را در نظر میگیرد. در سال ۹۴ نسبت به سال ۹۳ حدود ۶۶۸ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده که از این تعداد حدود ۵۳ درصد معادل ۳۵۴ هزار نفر به شاغلان غیررسمی (شاغلانی که به واسطه شغل خود دارای هیچ نوع بیمهای نیستند) و ۴۷ درصد معادل ۳۱۲ هزار نفر به شاغلان رسمی اضافه شده است. در سال ۹۵ نیز از ۶۱۵ هزار نفر شاغلان اضافه شده حدود ۲۹ درصد یعنی ۱۷۹ هزار نفر دارای بیمه هستند.
افزایش جمعیت غیرفعال
یکی از مهمترین معضلات کنونی بازار کار، افزایش تعداد جمعیت غیرفعال است. این افراد نه جزئی از شاغلان به شمار میروند و نه بیکاران. از آنجا که براساس آمار و ارقام بخش عمده جمعیت غیرفعال را جوانان و نیروی تحصیلکرده تشکیل میدهد یکی از دلایل بروز شکاف بین آنچه دادههای اقتصادی نشان میدهند و آنچه جامعه برداشت میکند میتواند به این موضوع مربوط شود. این پدیده در جای خود هشداری جدی برای بروز انواع مختلف نابسامانیهای اجتماعی بوده و تحریکها و حساسیت جامعه را در بردارد. در سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۵ به طور متوسط ۶۱ درصد از جمعیت در سن کار جزو جمعیت غیرفعال بودهاند و ۳۹ درصد از جمعیت در سن کار جزو جمعیت فعال بوده است. با توجه به حجم به نسبت بزرگ بخش عمومی اقتصاد ایران و حجم گسترده مداخلات دولت در اقتصاد، ذهنیت عموم مردم از اشتغالزایی، اشتغال عمومی و استخدام در یک ارگان دولتی است. حال آنکه آمار و اطلاعات نشان میدهد به طور متوسط در دوره ۸۴ تا ۹۴ شاغلان بخش خصوصی ۸۲ درصد از کل شاغلان را شامل میشوند و بخش عمومی ۱۸ درصد از شاغلان کل را در بر دارد. درنتیجه عمده افزایش اشتغال در بخش خصوصی اتفاق افتاده و بخش عمومی و دولتی نقش کمی در افزایش اشتغال این سال داشته است و روندها حاکی از تضعیف نسبی نقش بخش عمومی در جذب و ایجاد اشتغال است و انتظارات آینده را از دولت کاهش میدهد.
توزیع نامتوازن منطقه ای اشتغال
شواهد نشان می دهد که استان های کشور از نظر شاخص های بازار کار توزیع نامتوازنی دارند و از این حیث بین استان ها شکاف بالایی وجود دارد. بیشترین نرخ بیکاری کل استانی در سال ۹۴ مربوط به استان های کهگیلویه و بویراحمد۷/۱۷ ، کرمانشاه ۶/۱۷، چهار محال و بختیاری ۴/۱۶ و کمترین این نرخ با مقدار ۳/۷ درصد مربوط به استان آذربایجان شرقی و کرمان و استان مرکزی با ۹/۷ درصد است. در سال ۹۵ نیزاستان های مرکزی با ۳/۷ و سمنان با ۶/۸ درصد کمترین نرخ بیکاری و استان های کرمانشاه با ۲۲ درصدو چهارمحال و بختیاری با ۲/۲۰ درصد بیشترین نرخ بیکاری را داشته اند.