احمدرضا هدایتی / الف
مردادماه سال ۱۳۹۲ حقیر مقالهای را تحت عنوان «انتقال آب دریا به مناطق خشک، ضروری ترین نیاز، برای نجات ایران از خشکسالی» به رشته تحریر درآوردم که حاوی یک پیشنهاد متفاوت با طرححای قبلی برای احیاء دریاچه های بخش مرکزی ایران و اتصال آنها به یکدیگر از طریق ریل شناور و ثابت راهآهن بود و در برخی از رسانهها منتشر و با واکنشهای متفاوتی مواجه شد.
بررسی نتایج نشان میدهد که؛ گروهی به حمایت از طرح پیشنهادی در این مقاله پرداختند و گروهی دیگر نیز با اشاره به اختلاف سطح قابل توجه سطح دریا و مناطق خشک، مسافت طولانی و فراوانی روستاهایی که در طرح قرار میگیرند، هزینه سنگین اجرای طرح را مقرون بهصرفه نمیدانند.
برخی از کارشناسان نیز معتقدند؛ سنگینی حجم آب ممکن است باعث بروز زلزله در منطقه شود، یا شوری آب دریا ممکن است باعث شوری منابع آبهای زیر زمینی شده و کشاورزی منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و یا اینکه منجر به تغییر غیرقابل کنترل شرایط جوی شود و به همین دلیل اجرای آن را ناممکن اعلام کردهاند.
با توجه به اینکه چندی پیش طرح دیگری برای انتقال آب دریا به مناطق خشک برای تأمین آب شرب این مناطق از طریق لوله کلید خورده است، لذا لازم است چند نکته در این زمینه مورد توجه قرار گیرد.
در پاسخ به نفوذ آب شور به منابع آبهای زیرزمینی باید گفت که؛ اولاً در برخی از این مناطق، دیگر آبی وجود ندارد که آب شور انتقالی در آن نفوذ کند، ثانیاً نفوذ آب شور به منابع آبهای زیر زمینی بستگی به جنس خاک منطقه دارد و لزوماً در همهجا جنس خاک نفوذپذیر نیست، ثالثاً اگر قرار باشد چنین اتفاقی رخ بدهد و محیط زیست اطراف خود را تخریب نماید، باید تا به حال تمام منابع آبهای زیرزمینی در اطراف دریاچه ارومیه که میزان شوری آب آن بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ گرم در لیتر است و سایر نقاط مشابه در کشور نیز شور و فضای سبز این شهرها خشک میشد، رابعاً میزان شوری آب خلیج فارس حدود ۲۵ گرم در لیتر و به مراتب کمتر از آب دریاچه ارومیه است.
در مورد امکان بروز زلزله نیز ذکر این نکته ضروری است که اولاً مناطق مورد نظر در مقاله مورد اشاره، قبلاً دریا بوده و لذا طبیعتاً لایههای زمین از مقاومت لازم برای آبگیری برخوردار است، ثانیاً خطر ناشی از فرونشست زمین بر اثر خشک شدن منابع آبهای زیرزمینی در این مناطق، کمتر از خطر زلزله نیست، ثالثاً تردیدی وجود ندارد که خسارتها و پیامدهای جانبی ناشی از خشکسالی به مراتب بیشتر از یک زلزله احتمالی است.
در مورد احتمال تغییر شرایط جوی و احتمال بارندگی مازاد هم ذکر این نکته ضروری است که با مرحلهبندی و اجرای گامبهگام طرح و آبگیری نوبتی دریاچههای مورد اشاره و بررسی نتایج و پیامدهای احتمالی پس از اجرای هر مرحله، امکان مدیریت کار وجود دارد، ضمن آنکه بهنظر میرسد در هر حال معایب و خسارتهای احتمالی احیاء دریاچهها کمتر از معایب و خسارتهای قطعی خشکسالی است.
در مورد اختلاف سطح آب دریا هم باید گفت که؛ انتقال آب با این ارتفاع و حتی بیشتر از آن نهتنها در سایر کشورها، بلکه در ایران نیز مسبوق به سابقه است، این کار در ایران برای اولین بار در نیروگاه تلمبه ذخیرهای سیاه بیشه در استان مازندران به اجرا درآمد. در این نیروگاه با استفاده از برق تولید شدهی مازاد و از طریق دو کانال انتقال، آب از پایین دست سد به سطحی به ارتفاع ۵۰۰ متر بالاتر، (تقریباً معادل اختلاف سطح دریای خلیچ فارس و جازموریان) تلمبه میشود و دوباره برای به گردش درآوردن ژنراتورها و تولید برق به پائین سرازیر میشود.
روستاهای واقع در محدوده طرح نیز مانند؛ سکونتگاههای واقع در پروژهای سدسازی، قابل انتقال و هزینه طرح نیز از طریق جذب سرمایهگذار خارجی و سایر روشها امکانپذیر است، ضمن اینکه پیامدهای اقتصادی اجرای طرح در منطقه در میانمدت و بلکه کوتاهمدت هزینههای آن را جبران خواهد کرد.
بنابراین؛ ممکن است طرح انتقال آب شرب که اخیرأ اجرای آن در برخی از این مناطق آغاز شده است، بتواند در کوتاه مدت مشکل آب آشامیدنی مردم این نقاط را برطرف نماید، اما قطعاً بدون در نظر گرفتن ضرورت حفظ موقعیت کشاورزی، در دراز مدت نمیتواند مؤثر واقع شود، چرا که با خشک شدن فضای سبز و نابودی بخش کشاورزی و به تبع آن تغییر شرایط اقلیمی، عملاً امکان ادامه سکونت در این شهرها نیز از بین خواهد رفت.
لازم به یادآوری است که؛ یکی از کارشناسان کشور در سالجاری با استفاده از نقشههای جدید ماهوارهای، مقاله مشابهی را تحت عنوان «بازیابیِ دریاچههای مرکزی ایران» تهیه نموده و با اتکاء به نتایج مطالعات صورت گرفته، اجرای این طرح را ممکن دانسته و با محاسبه عملیات اجرایی طرح، هزینه اجرای آن را نیز برآورد کرده است.
در هر حال مطالعات تکمیلی میتواند، ابهامات موجود در این رابطه را برطرف نماید.