حکمرانی بحث جدیدی نیست بلکه سابقهای طولانی شاید به عمر بشر دارد. حکمرانی، فرآیندی است که طی آن گروهی از مردم به نمایندگی از آنها تصمیم میگیرند و گروهی دیگر به نمایندگی از آنها و تحت نظارت آنها اجرا مینمایند.
این واژه شاید برای اوّلینبار در سال ۱۹۷۹ توسط ویلیام سون در ادبیات اقتصادی بکار رفته و از سال ۱۹۸۰ به بعد کاربرد این واژه بیشتر گردیده و هنگامی که بانک جهانی در سال ۱۹۸۹ گزارش سالانه خود را به حکمرانی خوب اختصاص داد، هیچکس تصور نمیکرد که حکمرانی خوب جایگاه خود را بدینشکل در ادبیات توسعه گسترش دهد.
امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه وقتی از اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری مانند خصوصیسازی و مقرراتزدایی ناامید شدهاند حکمرانی خوب را به عنوان تنها راه چاره توسعه و پیشرفت اقتصادی خود دانسته و هر روز که میگذرد اهمیت آن بیشتر میشود.
بطوری که در سال ۲۰۰۲ طی ۴ روز درحدود ۸۳۰ گزارش در رابطه با حکمرانی منتشر گردیده است.
اگر چه در برخی از ادبیات مدیریتی واژه Good governance به معنی دولت خوب تعبیر و تفسیر شده است ولی بههیچوجه این برداشت صحیح نمیباشد. زیرا حکمرانی خوب مساوی دولت خوب نیست زیرا که همه نهادهای حکومتی در کشورها در دولت و قوه مجربه متمرکز نشده است. بلکه سایر نهادهایی وجود دارند که خارج از قوه مجریه و دولت در جامعه ایفای نقش میکنند. اگر چه وجود دولت خوب شرط لازم حکمرانی خوب است ولی بههیچوجه شرط کافی نمیباشد. حکمرانی خوب نتیجه تعامل و کارکرد همه قوای یک کشور است. در حکمرانی خوب مشروعیت حکمرانی بسیار مهم است. در حکمرانی خوب صاحبان اصلی قدرت مردم هستندو بهجای پرداختن به کارآمدی و توانمندی دولت از طریق حجم و اندازه آن به نوع رابطه مردم و حکومت توجه میشود و رابطه نادرست شهروندان و حکومتکنندگان را از دلایل عدم توسعه اقتصادی میدانند. پاسخگویی دولت به شهروندان، نبودن فساد، اقدام به اصول مردمسالاری، اعتماد عمومی، حق انتخاب و به حداکثر رساندن بهزیستی عمومی از ویژگیهای اصلی حکمرانی خوب به شمار میرود.
یک الگوی واحدی را نمیتوان برای حکمرانی خوب معرفی و ارائه کرد اما چهار رکن اصلی حکمرانی خوب عبارتند از:
– بخش عمومی و دولت که وظیفه هدایت و راهبری و برقراری حاکمیت قانون را به عهده دارد.
- – بخشهای خصوصی که عهدهدار ایجاد اشتغال، درآمد، تولید، تجارت و وظیفه کسب و کار را بدوش دارند.
- – جامعه مدنی که فراهمکننده فرصت ابراز وجود مردم و شهروندان است.
- – سازمانهای محلی که وظیفه بسیج، سازماندهی و اعمال فرهنگهای بومی را بهعهده دارند.
تعامل خوب و روان بین ارکان فوق زمینه را برای تحقق حکمرانی خوب در ابعاد مختلف فراهم میآورد. حکمرانی خوب صرفاً انجام وظایف نیست بلکه چگونگی و شیوه انجام وظایف را نیز شامل میشود. هدفها و روشها، هر دو اهمیت یکسانی برای حکمرانی خوب دارند و لذا هر کشوری میتواند شرایط حکمرانی خوب را با فرهنگها، ارزشها و هنجارهای خود بیامیزد و آن را بومی نماید. حکمرانی خوب نباید همراه خود، فرهنگ و ارزشهای خاص را تحمیل نموده یا اارزشهای نادرست را دامن بزند.
اندازهگیری شاخصهای حکمرانی خوب :
اندازهگیری شاخصهای حکمرانی خوب از طریق نظرسنجی از مردم، شهروندان، بنگاهها، مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، مدیران و مأموران دولتی و … انجام میگیرد که عمدهترین این شاخصها عبارتند از:
شاخصها و معیارهای اندازهگیری خوب :
ردیف | عنوان شاخصهای اصلی | ملاکها و معیارهای اندازهگیری |
۱ | حق اظهارنظر و پاسخگویی | – تغییر منظم حکومتها
– نظام حقوقی شفاف و عادلانه – توزیع برابر فرصتها – مقدار نظامیهای کشور – میزان اطلاعات صاحبان کسب و کار – تغییر در قوانین و رویهها |
۲ | ثبات سیاسی و عدم خشونت | – آشوبهای شهری
– کودتا – ترورها و اعدامهای سیاسی – تنشهای قومی – قطبیشدن طیفهای سیاسی – نزاعهای اجتماعی و اعتصابها |
۳ | اثربخشی دولت | – سیاستگذاری به نفع کسب و کار
– کارایی نهادهای دولتی – کیفیت کارکنان دولت – توانایی دولت در اجرای برنامههای خود – استقلال استخدام و خدمات کشوری از فشارهای سیاسی – کیفیت خدمات عمومی |
۴ | کیفیت مقررات تنظیمی | – مداخله دولت در اقتصاد
– کنترل قیمتها و دستمزدها – موانع تعرفهای و غیرتعرفهای – مداخله دولت در نظامهای مالی – مقررات دست و پاگیر صادرات و واردات – محدودیت دولتی برای تأسیس بنگاههای جدید |
۵ | حاکمیت قانون | – هزینههای جرم و جنایت و ربودن خارجیها
– فساد در نظام بانکی و گستردگی بازار سیاه – اعتماد مردم به مسئولان در حفظ داراییها – توانایی اقامه دعوا برعلیه حکومت – اعتماد به نظام قضایی – استقلال نظام قضایی از سایر قوا – سرقت از کسب و کار – کارایی نیروهای ایمنی برای ایجاد امنیت |
۶ | مبارزه با فساد | – فساد در میان مقامات رسمی
– فساد در میان مدیران ارشد – ذهنیت نسبت به فساد – فساد در خدمات عمومی – فراوانی فساد در مقامات عمومی – پرداخت رشوه و … |
آمار و اطلاعات براساس بررسیهای انجام شده بیانگر آن است که :
- بین چگونگی حاکمیت و رشد اقتصادی رابطه وجود دارد.
- حکمرانی خوب برای رسیدن به رشد اقتصادی مؤثر است.
- درآمد بالاتر لزوماً منحصر به حکمرانی خوب نمیشود.
- توسعه انسانی با حاکمیت خوب رابطه معنیداری دارد.
نتیجهگیری :
بسیاری از شاخصها و ویژگیهای حکمرانی خوب با اصول و مبانی دین ما علاوه بر اینکه در تضاد نیست بلکه همراستایی نیز دارد. و اگر با اصول، فرهنگ و ارزشهای دینی و ملی خود تطبیق دهیم الگوی مناسبی برای سنجش چگونگی حکمرانی است ولی باید توجه داشت که ایجاد و استقرار حکمرانی خوب در یک جامعه به شکل برونزا نمیتواند مفید باشد مخصوصاً در شرایطی که بسترهای ایدئولوژیکی، فرهنگی و زیرساختهای لازم فراهم نباشد. چرا که توجه و اقدام به ارزشها و هنجارهای جوامع ازجمله شروط تحقق حکمرانی خوب است و شاخص اقدام به ارزشها باب دیگری در حکمرانی خوب میگشاید و بر این اصل تأکید میکند که بسترهای فرهنگ و ارزش موجود در هر جامعه ضرورتهای رفتاری خاص را به دنبال دارد.
به عنوان حسنختام روایتی را از حضرت رسول اکرم (ص) در رابطه با اهمیت حکمرانی ( از تحفالعقول ص ۳۶ ) نقل میکنیم:
هر گاه حکمرانان شما نیکان شما باشند و توانگرانتان سخاوتمندان شما و هر کارتان با شورای همه شما باشد روی زمین برایتان بهتر است از درونش، هر گاه حکمرانان شما بدان شما باشند و توانگرانتان بخیلهای شما و کارهایتان به دست نادانان افتد، برای شما هم بهتر است که زیر خاک باشید. (مرگ بر زندگی شرف دارد)
منـابع :
- دفتر بررسیهای اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
- مقاله دکتر میرحسینی تحتعنوان « حکمرانی خوب »
- مقاله معصومه ستوده « گفتمان قالب، حکمران خوب »
منبع: وبلاگ جلیل خانی