انتشار این مطالب به معنای تأیید آن از سوی سمن نیست و سمن تنها منعکس کننده آن بوده است.
پردیسبان، ثامن الحجج، موسسه میزان و… اینها نمونه هایی از موسسات و دفاتری است که در سالهای اخیر در انها کلاهبرداری صورت گرفته است و مردم با اعتماد به آنها مبالغی را جهت مشارکت در سرمایه گذاری به امانت گذاشتند؛ اما با بداقبالی مواجه شده و سرمایه شان را از دست دادند. موضوع پدیده هم از این قاعده مستثنی نبوده و علیرغم تبلیغات گسترده تلویزیون سهامداران آن با مشکل مواجه شدند و اکنون چند سال است که بدنبال مطالبه حق خود هستند. متن زیر نامه ای است از طرف یکی از این سهامداران و گلایه وی به صدا و سیما:
بسمه تعالی
ریاست محترم سازمان صدا و سیما
با سلام
بعنوان یکی از سهامداران مالباختۀ متأثر از تبلیغات اغواگرانه شبانه روزی آن سازمان در موضوع پدیده شاندیز به شرح ذیل معرفی می دارد:
صد البته که اوج تبلیغات در خصوص پدیده شاندیز در زمان مهندس ضرغامی صورت گرفت و اینجانب که به آن حجم از تبلیغات سیمای دولتی نظام اعتماد نمودم و مانند سایرین یکصدوسی هزار سهامدار دیگر ترغیب شدم تا سرمایۀ نقدی خویش و خانوادهام را به امید یک سرمایه گذاری سالم در این پروژه قرار دهم تا اینکه با تغییر دولت ، موضوع تخلفات در این پروژه با مصاحبۀ دادستان مشهد و رپرتاژ برنامۀ خبری بیست وسی کلید خورد و در حال حاضر با گذشت ۱۸ ماه از توقف پروژه از شما که خود یکی از رزمندگان کربلای ۵ بوده اید انتظار دارم تا یک برنامۀ شفاف سازی در خصوص آیندۀ تاریک سهامداران پروژه پدیده شاندیز را امر بابلاغ فرمایید که در برنامۀ گزارش خبری ۲۲:۳۰ شبکۀ ۲ با دعوت از کارشناسان حقوقی قانون تجارت و سرمایه گذاری شفاف سازی لازم صورت گیرد تا بلکه قصور آن سازمان در اغوای مردم جهت سرمایه گذاری مطمئن جبران گردد.
ضمناً امروز مراتب فوق را بصورت تلفنی به فرد حاظر در دفتر جنابعالی اعلام و توضیح مکفی دادم.
توی این کشور تلویزیون خصوصی وجود ندارد و مردم به تبلیغات تلویزیون دولتی اعتماد می کنند.
“تبلیغات سیمای دولتی نظام” اساسا و ضرورتا دلیلی بر صحت محتوای برنامه تبلیغی نیست. تلویزیون و سایر رسانهها نه به خاطر درج تبلیغ بلکه به خاطر سکوت در دیدبانی عملکرد شرکتهای بزرگی چون “پدیده” مقصرند. پدیده به صراحت قانون برنامه چهارم، حق عرضه سهام در خارج از بورس رانداشت. رسانهها و در راس آنها صدا و سیما این تخلف آشکار با حجم وسیع را دیدند و خاموش ماندند. این خاموشی مسوولیت بزرگی را متوجه آنها میکند. مسوولیتی که حقوقی نیست، مسوولیتی از جنس حرفهای و اخلاقی است.