حکمرانی خوب، بیانگر تغییر پارادایم نقش دولت و حکومتهاست که زمینه را برای مشارکت یکسان و برابر تمام شهروندان در فرآیند تصمیمگیری فراهم کرده و بیانگر این واقعیت است که حکمرانی متعلق به مردم است و توسط مردم شکل میگیرد.
بانک جهانی در سال ۱۹۸۹م در گزارشی به بررسی اثرات حاکمیت نامطلوب بر توسعهنیافتگی کشورها و تاخیر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه پرداخته است. در این گزارش که ناشی از نگرانیهای مربوط به رابطه توسعه، دموکراسی و موضوعات متنوع اجتماعی بوده، مفهوم حکمرانی خوب مطرح شده است. نتایج گزارش بر این موضوع استوار است که ضعف در بکارگیری و عملی کردن اصول حکمرانی خوب، یکی از مهمترین موانع رشد و توسعه در کشورهاست. براساس این رویکرد، مهمترین وظایف دولت در قبال جامعه در ۳ گروه کلی تقسیم میشود: ۱- روابط توسعهای؛ به این معنی که دولتها با مدیریت اقتصاد بهمنظور نیل به حداکثر رشد اقتصادی، قادر به ایجاد تغییرات بنیادین در زمینههای مختلف هستند. ۲- روابط دموکراتیک و حقوق شهروندی ۳- حقوق اجتماعی و فراهم کردن زمینه مشارکت در امور مربوط به اداره کشور.
طبق جدیدترین تعریف بانک جهانی، حکمرانی خوب عبارت است از؛ اتخاذ سیاستهای پیشبینی شده در قالب فرآیند برنامهریزی، آشکار و صریح بودن اقدامات دولت در تمام امور که نشاندهنده شفافیت فعالیتهای دولت باشد؛ بوروکراسی شفاف؛ پاسخگویی دستگاههای اجرایی در قبال فعالیتهای خود؛ مشارکت فعال مردم در امور اجتماعی و سیاسی و نیز برابری همه افراد در برابر قانون. به طور کلی میتوان گفت که حکمرانی خوب، تمرین مدیریت سیاسی، اقتصادی، اجرایی، اجتماعی و حقوقی منابع یک کشور، برای رسیدن به اهداف تعیین شده است.
کمیسیون اقتصادی، اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام اصول مهم حکمرانی خوب و عوامل موثر در تقویت این اصول را تبیین کرده است؛ حکومتها با احترام گذاشتن به این اصول و اجرایی کردن آنها، میتوانند گامهای موثری در روند توسعه پایدار بردارند. این اصول عبارتند از: ۱- مشارکت: میزان مشارکت مردم در امور جامعه یکی از کلیدیترین پایههای حکمرانی خوب بهشمار میرود. مشارکت میتواند به شکل مستقیم یا غیرمستقیم (از طریق نهادهای قانونی) انجام شود. مفهوم مشارکت در اینجا، اشاره به آزادی بیان و تنوع دیدگاهها و سازماندهی یک جامعه مدنی دارد. ۲- حاکمیت قانون: حکمرانی خوب نیازمند چارچوب عادلانهای از قوانین است که در برگیرنده حمایت کامل از حقوق افراد (بهویژه اقلیتها) در جامعه بوده و به صورت شایستهای اجرا شود. لازم به ذکر است که اجرای عادلانه قوانین، مستلزم وجود نظام قضایی مستقل و یک بازوی اجرایی (پلیس) فسادناپذیر برای این نظام است. ۳- شفافیت: به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای همه است. همچنین شفافیت را میتوان آگاهی افراد جامعه از چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات نیز دانست. ۴- پاسخگویی: پاسخگویی نهادها، سازمانها و موسسات در چارچوب قانونی و زمانی مشخص در برابر اعضای خود و ارباب رجوع، ازجمله عواملی است که به استوار شدن پایههای حکمرانی خوب در یک جامعه منجر میشود. ۵- شکلگیری وفاق عمومی: حکمران خوب، باید نظرات مختلف را در قالب وفاق ملی عمومی به سمتی رهنمون کند که بیشترین همگرایی را با اهداف کل جامعه داشته باشد. ۶- حقوق مساوی و پایبندی به عدالت: رفاه و آرامش پایدار در جامعه، با به رسمیت شناختن حقوق مساوی برای تمامی افراد ممکن خواهد بود. در جامعه باید این اطمینان وجود داشته باشد که افراد، به تناسب فعالیت خود در منافع جامعه سهیم خواهند بود. ۷- اثر بخشی و کارآیی: از حکمرانی خوب بهعنوان ابزاری برای تنظیم فعالیت نهادها در زمینه استفاده کارا از منابع طبیعی و حفاظت از محیطزیست نیز یاد میشود. کارآیی و اثربخشی در مقوله حکمرانی ازجمله مباحثی است که با گذشت زمان، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ۸- مسئولیتپذیری را میتوان یکی از کلیدیترین مولفههای حکمرانی خوب بهشمار آورد. در کنار موسسات و نهادهای حکومتی، سازمانهای خصوصی و نهادهای مدنی فعال در جامعه نیز باید در قبال سیاستها و اقدامات خود پاسخگو باشند. باید عنوان کرد که اصول حکمرانی خوب بهصورت زنجیرهای متصل به هم بوده و اجرایی شدن هرکدام از آنها، مستلزم اجرای سایر اصول است.
حسین ساسانی – رییس کارگروه توسعه پایدار فرهنگستان علوم
منبع: گسترش صمت